دور یا نزدیک ،
راهش میتوانی خواند
هر چه را آغاز و پایانی است ،
- حتی هر چه را آغاز و پایان نیست - !
زندگی راهی است .
از به دنیا آمدن تا مرگ !
شاید ، مرگ هم راهی است .
راه ها را کوه ها و دره هایی هست ،
اما - هیچ نزهتگاه دشتی نیست !
هیچ رهرو را مجال سیر و گشتی نیست !
هیچ راه بازگشتی نیست !
بی کران تا بی کران ، امواج خاموش زمان جاری است
زیر پای رهروان ، خوناب جان جاری است !
آه . . .
ای که تن فرسودی و هرگز نیاسودی !
هیچ آیا یک قدم ، دیگر توانی راند ؟
هیچ آیا یک نفس دیگر توانی ماند ؟
نیمه راهی طی شد اما نیمه جانی هست
باز باید رفت تا در تن توانی هست
باز باید رفت . . .
راه باریک و افق تاریک ،
دور یا نزدیک . . . !
|