تنهاتر از همیشه ، در ایوان نشسته ام
ماه درشت
یاس هزار پر
ماه درست
باغ کبوتر
ماه تمام
تازه و تر
بر آب های نیلی شب ، بال میزند
من نیز ، پا به پایش
با بال بسته ام
تنهاتر از همیشه
جام میام تهی است
جام غمم پر است
وز جام دل مپرس
کاین جام را به سنگ سبوری شکسته ام
شب ، همره نسیم و ستاره
با کاروان یاس و کبوتر
تا کوچه باغهای سپید
آهسته میرود . . .
من نیز ، پا به پای سه تار گسسته ام !
|